loading...
ایران مطلب| جدیدترین مطالب،جملات کوتاه و زیبا برای فیس بوک،سخنان پند اموز بزرگان
نهتانی بازدید : 374 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (1)

غضنفر ميره کتابخونه، داد مي‌زنه يه ساندويچ بدين با سس اضافه.

آقاهه بهش مي‌گه: آقا! اينجا کتابخونه هست.

غضنفر مي‌گه: ببخشيد… بعد يواش در گوش آقاهه مي‌گه: يه ساندويچ بدين با سس اضافه!!!

نهتانی بازدید : 364 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
از يه ديوونه ميپرسن چرا ديوونه شدي؟ميگه من زن گرفتم كه يك دختر 18 ساله داشت دختر زنم با بابام ازدواج كرد.پس زن من مادر زن پدر شوهرش شد.
دختر زن من پسري زاييد,كه داداش من و نوه زنم بود پس نوه ي منم بود پس من پدربزرگ داداشم بودم.زن من پسري زاييد,كه زن پدرم خواهر ناتني پسرم و مادر بزرگ اون شد پس پسرم داداش مادر بزرگش بود و من خواهرزاده ي پسرم شدم پس پسرم دايي من بود!
تو بودي ديوونه نميشدي.
نهتانی بازدید : 369 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
دختره تلفن دوست پسرش زنگ ميخوره برميداره جواب ميده
يارو ميپرسه:شما؟
دختره ميگه:من خواهرشم…شما؟؟؟
طرف ميگه:من همين الان فهميدم مادرتم
نهتانی بازدید : 389 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (1)
ناشناس : سلام خوشگله ،دوست پسر داري ؟
-بله ،شما؟
-من داداشتم ،صبر کن بيام خونه به حسابت ميرسم .
____________________________
... شماره ناشناس بعدي :
... -دوست پسر داري؟
-نه نه اصلا
-من دوست پسرتم ......واقعا که ...
-عزيزم به خدا فکر کردم که تو داداشمي !!!
- خوب داداشتم ديگه ،صبر کن خونه برسم من ميدونم و تو....
نهتانی بازدید : 323 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (1)

تو دستشويي پارک بودم که ديدم يکي داره در ميزنه.....
بعد از 10 ثانيه گفت : سلام چطوري؟
منم خجالت زده گفتم: خوبم مرسي!
گفت: چيکار ميکني؟
گفتم:آدم اينجا چيکار ميکنه؟!؟
... ... ... دوباره گفت :ميتونم الان بيا اونجا؟
عصباني شدم گفتم:نه هنوز خودم کار دارم
يهو ديدم داره ميگه:
"من بعدا بهت زنگ ميزنم. الان يه ديونه اي تو دسشويي داره جواب سوالاي منو ميده."

ديگه نميخواستم بيام بيرون

نهتانی بازدید : 290 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
غضنفر با دختره دوست مي شه مي گه ببخشيد اسم شما چيه؟ دختره مي گه من اسمم شراره است ولي بچه ها صدام مي کنن شراب. لره مي گه : منم اصغرم بچه ها صدام مي کنن عرق سگي
نهتانی بازدید : 345 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
روز قيامت خدا مي گه مردي زن ذليل برن اون طرف وايستن بقيه اين طرف. همه مردا مي رن تو قسمت زن ذليل ها وي ميستن به جز يک نفر. خدا هيجان زده مي شه کلي اون مرد رو تشويق مي کنه و بعد ازش مي پرسه: تو چرا نرفتي اون طرف؟ آقاهه مي گه: زنم گفته همين جا وايسا جُم نخور تا من برگردم.
درباره ما
به persiansubject (ایران مطلب) خوش آمديد در اين وبسایت شما از جديد ترين و بهترين مطالب ديدن خواهيد کرد لطفا برای حمایت از ما در نظرسنجی سایت شرکت کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    چه مطالبی را بیشتر میپسندید !!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 156
  • کل نظرات : 128
  • افراد آنلاین : 33
  • تعداد اعضا : 170
  • آی پی امروز : 40
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 46
  • باردید دیروز : 103
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 782
  • بازدید ماه : 782
  • بازدید سال : 15,510
  • بازدید کلی : 345,677