loading...
ایران مطلب| جدیدترین مطالب،جملات کوتاه و زیبا برای فیس بوک،سخنان پند اموز بزرگان
نهتانی بازدید : 332 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)

مامانم: پسرمون شام نخورد..خاک به سرم..حتمأ معتاد شده..

بابام: نه بابا حتمأ بيرون يه چيزي با اون دخترا کوفت کرده...

پي نوشت.: و هيچکس ندانست من هيچوقت خورش کدو دوست نداشتم.

نهتانی بازدید : 310 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
سخن عاشقانه گفتن دليل عشق نيست
عاشق كم است سخن عاشقــــانه فراوان ...
عشق عادت نيست ،
عادت همه چيز را ويران مي كند از جمله عظمت دوست داشتن را ...
از شباهت به تكرار مي رسيم ، از تكرار به عادت ، از عادت به بيهودگي از بيهودگي به خستگي و نفرت ...
نهتانی بازدید : 365 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
روزي پسربچه اي وارد بستني فروشي شد و پشت ميزي نشست. خدمتکار براي سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسيد بستني با شکلات چند است؟
خدمتکار گفت 50 سنت
پسر دستش را در جيبش کرد وتمام پول خردهايش را در آورد و شمرد. بعد پرسيد بستني ساده چند است؟
خدمتکار با توجه به اينکه تمام ميزها پرشده بود و عده اي هم بيرون منتظر خالي شدن ميز بودند با بي حوصلگي و با لحني تند گفت 35 سنت.
پسر: لطفا يک بستني ساده بياوريد.
خدمتکار بستني را آورد و صورتحساب را روي ميز گذاشت و رفت. پسر بستني اش را تمام کرد و پولش رابه صندوقدار پرداخت. هنگاميکه خدمتکار براي تميز کردن ميز بازگشت، گريه اش گرفت. پسربچه روي ميز کنار ظرف خالي، 15سنت براي او انعام گذاشته بود
نهتانی بازدید : 307 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (1)

اينايي که با موبايل بهشون زنگ ميزني و يهو قطع ميشه وسطش...بعد دوباره زنگ ميزني ميبيني اشغاله، ميفهمي اون داره تو رو ميگيره...بعد يه کم صبر ميکني اون زنگ بزنه هيچ خبري نميشه، ميفهمي اون زنگ زده ديده اشغاله فهميده تو داري زنگ ميزني صبر کرده تو زنگ بزني...بعد تو دوباره زنگ ميزني ميبيني اشغاله...ميفهمي صبرش تموم شده و تصميم گرفته خودش زنگ بزنه....دوباره صبر ميکني و .....همين طوري اين داستان ادامه داره

....خو لامصب ميبيني که من زنگ زدم از اول! قطع شد صبر کن خودم ميگيرم چرا رو اعصاب خودت و خودم رژه ميري ؟؟

نهتانی بازدید : 389 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (1)
ناشناس : سلام خوشگله ،دوست پسر داري ؟
-بله ،شما؟
-من داداشتم ،صبر کن بيام خونه به حسابت ميرسم .
____________________________
... شماره ناشناس بعدي :
... -دوست پسر داري؟
-نه نه اصلا
-من دوست پسرتم ......واقعا که ...
-عزيزم به خدا فکر کردم که تو داداشمي !!!
- خوب داداشتم ديگه ،صبر کن خونه برسم من ميدونم و تو....
نهتانی بازدید : 342 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
مکالمه دو پسر :
پسر اول: چقدر خپل شدي مرتيکه …
شبيه خرساي قطبي شدي الاغ….
کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال ميخوري
معلومه انقدر دايره ميشي ديگه …
پسر دوم : خفه شو عوضي. حرف تو زر مفت هم نيست
( محکم تر شدن دوستي بين دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )
مکالمه دو دختر :
دختر اول: خوشگلم يه مقدار تپل شدي ولي بهت مياد عزيزم …
دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل يه ذره زيادي کوچيک شده ولي بازم خوشگلي نانازم
( از فرداي روز مکالمه هيچ رابطه اي بين دو دختر مشاهده نشده )
نهتانی بازدید : 324 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
بزرگترين آرزوي اونايي که کارتون کارآگاه کجت رو ميديدن اين بود که قيافه ي اوني که گربه رو ناز ميکرد رو ببينن
نهتانی بازدید : 306 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
يارو دنده عقب داشته از سربالايي مي رفته بالا بهش ميگن چرا دنده عقب مي ري مي گه مي ترسم جا نباشه دور بزنم موقع بر گشتن مي بينن داره بازم دنه عقب مياد مي گن حالا چرا دنده عقب مياي مي گه آخه جا بود دور زدم!!
نهتانی بازدید : 369 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (1)
زني مشغول درست کردن تخم مرغ براي صبحانه بود.
ناگهان شوهرش سراسيمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، يه کم بيشتر کره توش بريز….
واي خداي من ، خيلي زياد درست کردي … حالا برش گردون … زود باش
بايد بيشتر کره بريزي … واي خداي من از کجا بايد کره بيشتر بياريم ؟؟ دارن مي‌سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هيچ وقت موقع غذا پختن به حرفهاي من گوش نمي‌کني … هيچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! ديوونه شدي ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادي ؟؟؟ يادت رفته بهشون نمک بزني … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خداي بزرگ چه اتفاقي برات افتاده ؟! فکر مي‌کني من بلد نيستم يه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامي گفت : فقط مي‌خواستم بدوني وقتي دارم رانندگي مي‌کنم، چه بلائي سر من مياري.
نهتانی بازدید : 380 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (1)

طرح آمارگيري خانوار:

- شما چند تا بچه دارين؟

- دو تا

- ولي تو شناسنامه که نوشته سه تا.

- اونو ميگي؟ دکور خونست. کامپيوترو خريديم تو کارتونش بود. اشانتيونه کامپيوتره. فقط وقتهايي که اينترنت قطع ميشه ميره بيرون يه دوري ميزنه
=))

نهتانی بازدید : 324 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (1)

تو دستشويي پارک بودم که ديدم يکي داره در ميزنه.....
بعد از 10 ثانيه گفت : سلام چطوري؟
منم خجالت زده گفتم: خوبم مرسي!
گفت: چيکار ميکني؟
گفتم:آدم اينجا چيکار ميکنه؟!؟
... ... ... دوباره گفت :ميتونم الان بيا اونجا؟
عصباني شدم گفتم:نه هنوز خودم کار دارم
يهو ديدم داره ميگه:
"من بعدا بهت زنگ ميزنم. الان يه ديونه اي تو دسشويي داره جواب سوالاي منو ميده."

ديگه نميخواستم بيام بيرون

نهتانی بازدید : 341 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)

حتما بخونيد..

خونه ي يه بنده خدايي دعوت بوديم ، بعد يه دختر کوچولو داشتن ,منم مغزم به خاطرِ يه موضوعي کلاً هنگ بود ، بچه رو به روم رو پاي مامانش نشسته بود ,هي ميگفتم بيا پيش عمو سارا جان ، بيا عزيزم ، بيا يه بوس بده ...خلاصه در حال بفرما زدن بودم که با ضربه ي آرنج دوستم مواجه شدم !گفتم چته ؟مگه مرض داري ؟گفت: دِ نـَـه دِ احمق سارا اسم مامانست ، اسمش ساريناست !!تا آخر مجلس يه گوشه نشسته بودم، فقط مثه احمقا در و ديوار رو نيگا ميکردم !! :|

نهتانی بازدید : 301 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (2)
به سلامتي‌ اون دختري که وقتي‌ تو خيابون يه لکسوز واسش بوق ميزنه بازم سرشو ميندازه پايين و زير لب ميگه: اگه 730 هم
داشته باشي‌... چرخ پرايد عشقمم نيستي!!!
نهتانی بازدید : 335 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
نبود...پيدا شد...آشنا شد...دوست شد...مهر شد...
گرم شد...عشق شد...يار شد...تار شد...بد شد...
رد شد...سرد شد...غم شد...بغض شد...اشك شد...
آه شد...دور شد...گم شد...
نهتانی بازدید : 291 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
غضنفر با دختره دوست مي شه مي گه ببخشيد اسم شما چيه؟ دختره مي گه من اسمم شراره است ولي بچه ها صدام مي کنن شراب. لره مي گه : منم اصغرم بچه ها صدام مي کنن عرق سگي
نهتانی بازدید : 345 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
روز قيامت خدا مي گه مردي زن ذليل برن اون طرف وايستن بقيه اين طرف. همه مردا مي رن تو قسمت زن ذليل ها وي ميستن به جز يک نفر. خدا هيجان زده مي شه کلي اون مرد رو تشويق مي کنه و بعد ازش مي پرسه: تو چرا نرفتي اون طرف؟ آقاهه مي گه: زنم گفته همين جا وايسا جُم نخور تا من برگردم.
نهتانی بازدید : 325 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (2)

قديمي ولي خيلي باحال ....حتما بخونيد....

دختر :من امروز عمل باز قلب دارم
پسر :مي دانم
دختر :دوست دارم
پسر :من عاشقتم عزيزم
.
....
.
دختر به هوش مياد
دختر :اون کجاست
پدر:تو نمي داني چه کسي قلبش را به تو هديه کرده؟
دختر:اون.. .(شروع کرد به گريه)
پدر :شوخي کردم رفته دستشويي الان بر مي گرده:)))))

نهتانی بازدید : 364 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
هر وقت خواستي بدوني کسي دوستت داره تو چشماش زول بزن تا عشق رو تو چشماش ببيني اگه نگات کرد عاشقته . اگه خجالت کشيد بدون برات ميميره . اگه سرشو انداخت پايين و يه لحظه رفت تو فکر بدون بدونه تو ميميره و اگر هم خنديد بدون اصلا دوست نداره
نهتانی بازدید : 324 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)

يک هميشه يک است. شايد در تمام عمرش نتوانسته بيش از يک باشد.

امابعضي اوقات مي تواند خيلي باشد:

يک دنيا ،
...
يک سرنوشت ،

يک خاطره ،

يک عشق پاک،

و يا " يک دوست خوب

نهتانی بازدید : 344 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)
چی تو چشاته که تورو اینقدر عزیز میکنه
این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه

این که نگات نمیکنم یعنی گرفتار توام
رفتن همه ولی نترس من که طرفدار توام

هرچی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاشت
بدوت تو دنیای من انگار تماشاگر نداشت

منو نمیشه حدس زد با این غرور لعنتی
هیج وقت نخواستم ببینیم تو لحظه ناراحتیم

میخواستم نبخشمت یکی ازت تعریف کرد
دیدن تنهایی تو منو بلاتکلیف کرد

بیا و معذرت بخواه از جشنی که خراب شد
از اون که واسه انتقامم از تو انتخاب شد
نهتانی بازدید : 312 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)

اگر در دنیا فقط یک زن بد وجود باشد همه ی مردها تصور می کنند زن آنهاست. “ضرب المثل روسی”

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

مرد مثل همان خروسی است که خیال می کند خورشید تنها برای این طلوع می کند که صدای قوقولی قوقوی او را بشنود. “جرج الیوت ”

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

دقت کردید تمام بیچارگی زلیخا از روزی شروع شد که؛ یوسف را به غلامی قبول کردند.

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

زن بدون مرد مثل یک ماهی بدون دوچرخه است!

“گلوریا استاینم ”

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

خدایا در آفرینش مردها کیفیت را فداى کمیت نکن

کمتر خلق کن ولى آدم خلق کن!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

مردها را باید کشت

جور دیگر باید زیست …

نهتانی بازدید : 483 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)

الهی ! به‎ ‎مردان در خانه ات / به آن زن ذلیلان فرزانه ات

به آنانکه در بچه داری تکند / یلان عوض کردن پوشکند

به آنانکه باذوق و شوق تمام / به مادرزن خود بگویند: مامان

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

بابام به مامانم سپرده جمعه ها هفت صبح بیدارش کنه؛ بگه “امروز جمعه است ، بگیر بخواب!” به حق چیزای نشنیده!!!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

چرا روان درمانی مردها کمتر از زنها طول میکشه؟ چون معمولا باید در روان درمانی به دوران

کودکی بازگشت و مردها همیشه در همون دوران به سر می برند!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

مرد با ازدواج روی گذشته اش خط می کشد ولی زن باید روی آینده خودش خط بکشد.

“سینکلر لوییس”

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

مردها جنگ را دوست دارند چون بخاطر جنگ ظاهری جدی پیدا میکنند و این تنها چیزیست که نمیگذارد زنها بهشان بخندند. “جان رابرت فاولز”

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

جوک مردان فمینیستی خنده دار

عوض کردن شوهر فقط عوض کردن مشکل است. “کاتلین نوریس”

نهتانی بازدید : 330 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)

تنها یکی از ۱۰۰۰ مرد، رهبر مردان دیگر می شود. ۹۹۹نفر دیگر دنباله رو زنهایشان هستند. “گروچو مارکس”

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

دیدین این پسرای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟

یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من!

ازدواج که قصد نمی خواد! پول می خواد که تو نداری!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

لیلی شدم مجنون شدی، شیرین شدم فرهاد شدی

حوا شدم بعید می دونم آدم بشی!!!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

هر زنی از سر هر مردی زیاد است! “ژان پل سارتر”

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

بعضی از پسرا رو که میبینم دلم میخواد بهشون بگم:

خوشکل خانوم کدوم آرایشگاه میری !!!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

شما آقا پسری که ابروهاتو ور میداری که خوشگل بشی، فقط با یه ابرو ورداشتن که خوشگل نمیشی، باید رژ بزنی، دامنم بپوشی که ناز بشی!

نهتانی بازدید : 363 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)

سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی...

 

نهتانی بازدید : 293 جمعه 20 مرداد 1391 نظرات (0)

به سادگی آمد

 

به سادگی عاشقش شدم ...بـه سـادگـی رفـت

 

بـه سادگـی او را بخـشیـدم

 

حالـا مانـده ام چگـونه بـدون او

 

بـه سادگـی زندگـی کنـم


نهتانی بازدید : 288 پنجشنبه 19 مرداد 1391 نظرات (0)

خدایا! این روزها زمان چقدر تند برایم می گذرد

نمی دانم!

 خوشی هایم فراوان است یا دردهای این دنیا شمارش روزها را از یادم برده.

نهتانی بازدید : 296 پنجشنبه 19 مرداد 1391 نظرات (0)
پسرک گرسنه اش است، به طرف یخچال می رود،
در یخچال را باز می کند...
عرق شرم بر پیشانی پدر می نشیند
پسرک این را می داند،
دست می برد بطری آب را بر می دارد
کمی آب در لیوان می ریزد...

صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه ام بودم "

پدر این را می داند پسر کوچولویش چقدر بزرگ شده است.


نهتانی بازدید : 281 پنجشنبه 19 مرداد 1391 نظرات (0)
دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم
وقتی محبت کردم و تنها شدم،
وقتی دوست داشتم و تنها ماندم...
 
دانستم;

باید تنها شد و تنها ماند تا خدا را فهمید

تعداد صفحات : 6

درباره ما
به persiansubject (ایران مطلب) خوش آمديد در اين وبسایت شما از جديد ترين و بهترين مطالب ديدن خواهيد کرد لطفا برای حمایت از ما در نظرسنجی سایت شرکت کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    چه مطالبی را بیشتر میپسندید !!
    آمار سایت
  • کل مطالب : 156
  • کل نظرات : 128
  • افراد آنلاین : 43
  • تعداد اعضا : 170
  • آی پی امروز : 165
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 231
  • باردید دیروز : 103
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 967
  • بازدید ماه : 967
  • بازدید سال : 15,695
  • بازدید کلی : 345,862