قديمي ولي خيلي باحال ....حتما بخونيد....
دختر :من امروز عمل باز قلب دارم
پسر :مي دانم
دختر :دوست دارم
پسر :من عاشقتم عزيزم
.
....
.
دختر به هوش مياد
دختر :اون کجاست
پدر:تو نمي داني چه کسي قلبش را به تو هديه کرده؟
دختر:اون.. .(شروع کرد به گريه)
پدر :شوخي کردم رفته دستشويي الان بر مي گرده:)))))